بوی خوش تو هر که ز باد صبا شنید...
بوی خوش تو هر که ز باد صبا شنید / از یار آشنا سخن آشنا شنید
یا رب کجاست محرم رازی که یک زمان / دل شرح دهد که چه گفت و چها شنید
محروم اگر شدم ز سر کوی او چه شد / از گلشن زمانه که بوی وفا شنید
(حافظ)
بوی خوش تو هر که ز باد صبا شنید / از یار آشنا سخن آشنا شنید
یا رب کجاست محرم رازی که یک زمان / دل شرح دهد که چه گفت و چها شنید
محروم اگر شدم ز سر کوی او چه شد / از گلشن زمانه که بوی وفا شنید
(حافظ)
از هر چه میرود سخن دوست خوشترست / پیغام آشنا نفس روح پرورست
شاهد که در میان نبود شمع گو بمیر / چون هست اگر چراغ نباشد منورست
ابنای روزگار به صحرا روند و باغ / صحرا و باغ زنده دلان کوی دلبرست
(سعدی)
گر ز حال دل خبر داری بگو / ور نشان مختصر داری بگو
مرگ را دانم ولی تا کوی دوست / راه گر نزیکتر داری بگو
و پروردگارت امر کرده است که جز او را مپرستید و به پدر و مادر خود نیکی کنید.
(سوره اسرا، آیه 23، ترجمه خرمشاهی)
هر جانداری چشنده طعم مرگ است و شما را به بد و نیک چنانچه بایدو شاید می آزماییم
(سوره انبیا، آیه 35، ترجمه خرمشاهی)
چون ز تنهایی تو نومیدی شوی / زیر سایهٔ یار خورشیدی شوی
رو بجو یار خدایی را تو زود / چون چنان کردی خدا یار تو بود
یار چشم تست ای مرد شکار / از خس و خاشاک او را پاک دار
(مولانا)
کین مدار آنها که از کین گمرهند / گورشان پهلوی کینداران نهند
اصل کینه دوزخست و کین تو / جزو آن کلست و خصم دین تو
چون تو جزو دوزخی پس هوش دار / جزو سوی کل خود گیرد قرار
(مولانا)
علم چون بر دل زند یاری شود / علم چون بر تن زند باری شود
هین مکش بهر هوا آن بار علم / تا ببینی در درون انبار علم
اسم خواندی رو مسمی را بجو / مه به بالا دان نه اندر آب جو
(مولانا)
آن دلی کو مطلع مهتابهاست / بهر عارف فتحت ابوابهاست
با تو دیوارست و با ایشان درست / با تو سنگ و با عزیزان گوهرست
(مولانا)
کان نفس خواهد ز باران پاکتر / وز فرشته در روش دراکتر
عمرها بایست تا دم پاک شد / تا امین مخزن افلاک شد
(مولانا)
گفتم آخر آینه از بهر چیست / تا بداند هر کسی کو چیست و کیست
آیینه ی جان نیست الا روی یار / روی آن یاری که باشد زان دیار
(مولانا)
ای برادر تو همان اندیشه ای / مابقی خود استخوان و ریشه ای
گر گل است اندیشه تو گلشنی / ور بود خاری تو هیمه گلخنی
گر گلابی بر سر و جَیبت زنند / ور تو چون بولی برونت افکنند
(مولانا)
چون دعامان امر کردی ای اجاب / این دعای خویش کن مستحاب
تو بزن یا ربنا آب طهور / تا شود این نار عالم جمله نور
هم دعا از تو اجابت هم ز تو / ایمنی از تو مهابت هم ز تو
این طلب در ما هم ز ایجاد تست / رستن از بیداد یا رب داد تست
این دعا هم بخشش و تعلیم تست / گر نه در گلخن گلستان از چه رست
آب دریا جمله در فرمان تست / آب و آتش ای خداوند آن تست
گر تو خواهی آتش آب خوش شود / ور نخواهی آب هم آتش شود
(مولانا)
هُوَ الَّذِي يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَيُنْشِئُ السَّحَابَ الثِّقَالَ
او كسى است كه برق را كه مايه بيم [مسافران] و اميد [كشاورزان] است به شما مىنماياند، و ابرهاى گرانبار پديد مىآورد
(سوره رعد، آیه 12،ترجمه خرمشاهی)
وَإِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ ۚ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
و اگر وسوسهاى از سوى شيطان تو را به وسواس انداخت، به خداوند پناه ببر كه او شنواى داناست
(سوره اعراف، آیه 200، ترجمه خرمشاهی)