در بسیاری از سخنان شما اندیشه ها قربانی می شوند....
در بسیاری از سخنان شما اندیشه ها قربانی می شوند.
هنگامیکه شما با دوست خود دیدار می کنید، بگذارید که روح شما لب هایتان را به حرکت درآورد.
(جبران خلیل جبران)
در بسیاری از سخنان شما اندیشه ها قربانی می شوند.
هنگامیکه شما با دوست خود دیدار می کنید، بگذارید که روح شما لب هایتان را به حرکت درآورد.
(جبران خلیل جبران)
اگر براستی میخواهید روح مرگ را مشاهده کنید، پنجره قلبتان را بسوی جوهر زندگی بگشائید، زیرا مرگ و زندگی یکی هستند چنانکه رودخانه و دریا از یک گوهرند.
(جبران خلیل جبران)
خیر و خوبی در شما به گونه های بی شمار ظاهر می شود اما در فقدان خیر و شما شر نیستید، فقط می توان گفت در راه لنگ ماندید. چه حیف که گوزن ها نمی توانند چابکی را به لاک پشت ها بیاموزند
(جبران خلیل جبران)
شما ای قاضیانی که به اجرای عدالت می اندیشید، حکم شما چیست برای آنکس که در عالم جسم صدیق و درستکار است اما روح او در سودای دزدی و غارت بسر می برد
(جبران خلیل جبران)
و هنگامیکه زمین دست و پای شما را مصادره می کند، و وام خود را باز می ستاند، شما براستی دست افشانی و پایکوبی خواهید کرد.
(جبران خلیل جبران)
اگر گیاهان یقین دارند که بهار خواهد رسید، چرا ما انسان ها باور نداریم که روزی خواهیم توانست به هر آنچه می خواهیم دست یابیم
(جبران خلیل جبران)
در اغلب رازگويىهاى ايشان خيرى نيست
(سوره نساء، آیه 114، ترجمه خرمشاهی)
در بسیاری از سخنان شما اندیشه ها کم و بیش قربانی می شوند
(جبران خلیل جبران)
آنچه در شما بی منتهاست تنها در خانه آسمان اقامت دارد که درهایش مه صبحگاهی و پنجره هایش آوازها و سکوت شبانه است.
(خلیل جبران)
کسانی هستند که از بسیار، اندکی می بخشند تا به وصف کرامت شناخته شوند،
و همین شوق به نام و شهرت هدیه آنان را مسموم می کند.
و کسانی هستند که از کم تمام را می بخشند،
آنان به حیات و کرامت بی پایان آن ایمان دارند.
کسانی هستند که با لذت می بخشتند، و همان لذت پاداش آنهاست.
کسانی هستند که می بخشند و از رنج و محنت فارغند و سودای فضیلت و تقوا در سر ندارند،
خداوند از دست های چنین بخشندگانی با آدمیان سخن می گوید و از پشت چشم آنان بر زمین لبخند می زند
(خلیل جبران)
شما هنگامی سخن میگویید که با اندیشه های خود در صلح و آرامش بسر نمی برید
در بسیاری از سخنان شما اندیشه ها کم و بیش قربانی می شوند.
(خلیل جبران)
زیبایی نقشی است که شما آنرا می بینید، اگرچه چشمهایتان را ببندید،
و آوازی است که شما می شنوید، اگر چه گوشهایتان را بگیرید.
(خلیل جبران)
که گفت در رخ زیبا نظر خطا باشد / خطا بود که نبیند روی زیبا را
(سعدی)
داوری کردن در کار شما از روی لغزش هایتان چنان است که فصل ها را به سبب گذران بودنشان ملامت کنند
(جبران خلیل جبران)
مرد و زن چون یک شوند آن یک تویی / چون که یک ها محو شد آنک تویی (مولانا)
شما با هم زاده شد اید و باید که پیوسته با هم باشید
اما بگذارید که با هم بودنتان را فضایی در میان باشد
از آنکه ستون های معبد به جدایی بار بهتر کشند
عشق هدیه ای نمی دهد مگر از گوهر ذات خویش،
و هدیه ای نمی پذیرد مگر از گوهر ذات خویش،
زیرا عشق برای عشق کافیست
(جبران خلیل جبران)